۞ نسیم صبــــــا ۞

تو ای نسیم صبا بر به یار ما پیغام*****که چشم ما به رهت شد در انتظار سپید

۞ نسیم صبــــــا ۞

تو ای نسیم صبا بر به یار ما پیغام*****که چشم ما به رهت شد در انتظار سپید

*قاصدک! هان٫ چه خبر آوردی؟*

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟


از کجا وز که خبر آوردی ؟


 خوش خبر باشی ، اما ،‌اما


گرد بام و در من   

 

بی ثمر می گردی


انتظار خبری نیست مرا


 نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری


برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس


 برو آنجا که تو را منتظرند


 قاصدک


در دل من همه کورند و کرند


 دست بردار ازین در وطن خویش غریب


 قاصد تجربه های همه تلخ


 با دلم می گوید


 که دروغی تو ، دروغ


 که فریبی تو. ، فریب


 قاصدک ! هان ، ولی ... آخر ... ای وای


 راستی آیا رفتی با باد ؟


با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای


راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟


مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟


 در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟


 قاصدک


ابرهای همه عالم شب و روز


 در دلم می گریند