۞ نسیم صبــــــا ۞

تو ای نسیم صبا بر به یار ما پیغام*****که چشم ما به رهت شد در انتظار سپید

۞ نسیم صبــــــا ۞

تو ای نسیم صبا بر به یار ما پیغام*****که چشم ما به رهت شد در انتظار سپید

*بوی بهشت*

 

بوی بهشت

 

 

آن شب بوی بهشت می آمدزیرا بهشتیان درانتظار رسیدن به بهشت

 

دقیقه شماری می کردند اما غم سراسر وجودشان را فـــرا گرفته بود.

 

چرا؟ علت چه بود؟ چه کسی می توانست جواب بدهد؟ همان هایی

 

که وقت رفتنشان فرارسیده بود می دانستند و بس.بلی همگی شان

 

آماده بودندو می خواستند بروندتا از این حصار های تنگ دنیوی خلاص

 

شوند تا از این زندان که محبوسشان کرده بود رها گردند.

 

نماز خواندند نماز مغرب و بعد نماز عشا، نماز آخرین که آخرین راز و

 

نیازشان بود و چه زیبا نماز طولانی شده بود و فقط خودشان علت را

 

می دانستند و در جلوی همه ی آن ها راهبرشان، غافله سالارشان

 

ایستاده بود او که در نماز آخرش خیلی چیزها با خدا گفت.

 

آری بهشتی در نماز آن شب چه خواندی و چگونه زمزمه کردی که

 

اینگونه رفتی در آن نماز آیا از هجر گفتی یا از مظلومیت خودت یا از 

 

پایمال شدن حقت؟ آیا در آن موقع که زخم دلت را با نماز مرحـــــم

 

گذاشتـــی و درد وجودت را با دعــــا تسکین می دادی چگونه با آن

 

معشوق سخن گفتی؟ تو که مظهر تقوی و علم و دانش ودژ بصیرت

 

و امید و صبر، صبر و صبر بودی. چگونه زخمت سر برآورد و از در دنیا

 

نالیدی که خــــدا دیگر وجودتو را در دنیا ضـــروری ندانـست تو در آن

 

سجده های آخرت چندبار سبحان الله گفتی و به چه می اندیشیدی،

 

به اینکه چگونه حقیقت مظلوم واقع شده را یاور باشی. 

 

آری تو هیچ لب به سخن نمی گشادی و از درون خاکستر می شدی

 

و ازدرون درد می کشیدی و روحت هزاران باربا مردم سخن می گفت

 

و هزاران بار زخـــم خوردی و اما قامتت استوار چون کـــوه بود و زبانت

 

راهنمای آن هایی کــه به چون تو احتیاج داشتند . آری همه دور هــم

 

جمع شده بودند تا به وصال حق برسند تا هجرتی را نمایش دهند تا 

 

داغی بزرگ بر دل ها بگذارند تا رفته باشند و همه چیز را ثابت کننـــد

 

هم مظلومیت خود را و هم مظلومیت انقلاب را. آری او آخرین کلامش 

 

را که حجت تمام دیگری است ، می زند و هشدار دیگـــر را نیــــز به

 

گوش ها می خواند. تا واقعا ثابت کند که بهشت را به بها می دهند  

  

و به بهانه نمی دهند  و 72 تن را همراه خود می برد، همه را هر که

 

را به وجودشان محتاج بودیم.

 

آری این حزب می خواهد حقانیت مظلومان را در سرچشمه به نمایش

 

بگذارد.

 

سالن را آماده کرده اند ، افراد همه جو از هجـــرت را در طول عمــــر

 

پر ثمرشان در لحظه لحظه ی حیاتشان گرفته اند این ها همانانند که

 

هنوز هم خیلی ها حقیقت وجودشان را نشناخته بودند.

 

آه ! عزیــــــــــزان رفتند ، آن هایی که بهتــرین بودند بهشتی تمامی

 

مسئولیت های دنیارا که به خاطر آن ها تهمت ها شنیده بود گذاشت

 

و رفت زیرا برای او مقام مهم نبود، رفتند تا مزد زحمات بسیارشان را

 

از خدا در آن دنیا بگیرند. 

 

ای بهشتی ای یار امام ای نور دیده ای که داغ تو بر دلمان سنگیــنی

 

می کند ای که هجرت روحمان را افسرده می کند ای که پیوستن به

 

تو ما را به شوق می آورد،بدان که هیــچ وقت داغ تو و 72 یارت برای

 

ما کهنه نمی شود زیرا که تو یک ملت بودی و تا داغ یک ملت التیــام

 

یابد سال های سال لازم است .

 

مطمئن باش که یادت نرود از دل ما زیرا که غمت از تو وفادارتر است.